اگر دری میان ما بود،می‌کوفتم؛درهم می‌کوفتم

اگر دری میان ما بود،می‌کوفتم؛
درهم
اگر میان ما،دیواری بود،
بالا می‌رفتم، پایین می‌آمدم؛
فرو می‌ریختم
اگر کوه بود،دریا بود
پا می‌گذاشتم بر نقشه جهان و
نقشه ای دیگر می‌کشیدم
اما میان ما، هیچ چیز نیست،هیچ؛
و تنها با هیچ ،کاری نمی‌شود کرد ...

#شهاب_مقربین
دیدگاه ها (۱)

هرچه گشتیم دراین شهرنبود اهل دلی ...

بودیم وندانستندکه هستیم باشدکه نباشیم وبدانندکه بودیم

#رفتن #دل_کندن #غمگین #زیبا #تنهایی #خاص

گفتا به گریه مگر باز شود عقده دل گفتم زخم جگر به اشک ...

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

نمی داند دل تنها، میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تنگی، که ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط